با تو بودن

از سپیدی برف تا خنکای سحر از بلندای چهچه قناری تا تابش کرم شب تاب از همهمه جاری ابر تا سکوت بی پناه اشک از سایه سار عشق تا کهکشان خلوت هستی همه و همه آسایش با تو بودن را فریاد می زنند

Sunday, May 20, 2007

جشن زندگی


تاریکی راه

از پرشکوه بودن این جشن چیزی کم نمی کنه

جشنی به نام زندگی

یک فضای مرموز از وجود یک قدرت برتر بر لحظه های زندگی سایه افکنده

و من امشب در سکوت لحظه هایم به دنبال آن قدرت برترم

که شاید روزی بتوانم از تاریکی راه از او بپرسم

و جواب او را بشنوم که من چراغ راهت بودم

پس دلت را به نور من میسپردی

صحنه تاریک است تا نور من را زیباتر ببیبنی

تا مشتاق نورم شوی

و اگر چنین است پس چرا من سرگرم سیاه بازان شوم

دلهایی که سیاه است ،زبانهایی که سیاه می گویند و

باز هم سکوت

سکوتی به روشنایی نور

و این فضای رازآلود

شاید
قطره اشکی از دلی عاشق چکیده
یا
فرد آگاهی، سرخوش درک حضورش است
که
امشب ستاره ها عاشقترندو فضا مرموز تر

Tuesday, May 15, 2007

فرشته های روی زمین


ساده ترین و پر هیجانترین لحظه ای رو که آدم تو زندگی تجربه میکنه قضاوت کردن هست
در مورد همه چیز از هوا گرفته تا عشق ،از معضلات ا جتماعی گرفته تا دستپخت میزبانی که دو شب پیش با هزارتا فیس و افاده شما رو مهمون کرده بود!
مطمئنم که واسه همه هیجان انگیزه، دلیل اصلیش هم اینه که در اوون لحظه کاملاً خودمون رو متفاوت از اون فرد مورد نظر و مبرا از مشکل مربوطه میدونیم.
و مشکل ترین و بی انگیزه ترین لحظه اون موقعی هست که حقیقت زندگی مثل سیلی توی گوشمون میخوره و تا بیایم به خود بیایم میبینیم که با یک بام و دوهوا بازی کردن یک زندگی رو تلف کردیم .
و مطمئن هستم که هر کسی در وادی آرزوهای خودش به این لحظه هم رسیده.
حالا فکرشو کن توی این زندگی هر کسی با لحظه های خودش ساز خودشو می زنه، وای که این فرشته ها چه صحنه هایی رو از اون بالا میبینن.
خوبیش هم به اینه که هر کس هم فکر میکنه خودش بهترینه و باز هم خوبیش به اینه که همه توی یه مسیر به نام زندگی با هم هم سفرن تا اینکه بخوان به این فرشته ها ثابت کنن ما از شما بهتر بودیم که تونستیم بیایم زمین .
خلاصه یکی از کنار دریاچه داره رد میشه یکی از کنار بیابون یکی سایه درخت رو سرش و یکی آفتاب سوزان اما چیزی که مهمه اینه که تو این راه هیچ کس سر اون یکی کلاه نذاره و دروغ نگه دیگه چه خواسته که یقشو هم بگیره و دمار از روزگارش در بیاره
نمیدونم چکار به همدیگه دارن بابا یکی بهشون بگه به راه خودتون هواستون جمع باشه که راه کوتاه و دوروور شلوغ یک دفعه خدایی نکرده اگه خیلی حواست پرت شه گم می شی تو راه و گم کردن راه یعنی جهنم!
حالا خدا وکیلی چند تامون تو راه خودش سرش به کار خودشه
همش منتظریم ببینیم کی جلو زد کی عقب موند اونی که جلو زده آخ که چه آدم دغل و حقه بازیه و اونی که عقب موند حتما داره نون نیتش
و میخوره و مستحق عذاب خدا!
و از اون جایی که آدم تو همین راه کوتا ه هزار تا همسفر میینه چشمش به همه چی وا میشه و چقدر کم هستن آدمهایی که سرشون به کار خودشونه و من فهمیدم که مشخصه این آدمای نازنین این فرشته های روی زمین چیه؟
ونها هر لحظه رو جشن میگیرن" این خیلی معنی میده اونها با داشته ها و نداشته هاشون شادن .یه راه دارن بنام زندگی به دل دارن اندازه دریا و یه نگاه دارن به گرمی آفتاب و کلامی به روحنوازی نسیم
حتی یک بار تو زندگی دلت ازشون نمیگیره ،لب به کلام بد باز نمیکنن و غیر از مهربونی هیچ چیز توی چنته ندارن .و با تنهاچیزی که غریبه اند آلودگی روح و دل و نگاه و زبانه .

یه چیز دیگه انرژی بی همتای هستی اطرافشونو احاطه میکنه طوریکه با یه نگاهشون آرامش مهمونت میشه.

مطمئنم که شما هم نمونه این جور آدما رو دیدید.