با تو بودن

از سپیدی برف تا خنکای سحر از بلندای چهچه قناری تا تابش کرم شب تاب از همهمه جاری ابر تا سکوت بی پناه اشک از سایه سار عشق تا کهکشان خلوت هستی همه و همه آسایش با تو بودن را فریاد می زنند

Saturday, January 3, 2009

باش

یه روز متفاوت با همه روزها
وقتی که مثل آفتاب با حرارت و انگیزه تو آسمون زندگیت تابیدی
ببین که چند روز از زندگیت رو بدون هدف گذروندی
بدون عشق ،توی کسالت مطلق
چقدر بهانه جویی کردی ،چقدر دور و بر خودت رو خالی کردی
حالا یک عهدی با خودت ببند
عهد ببند که باشی
نه اینکه فقط بگذرانی
سخته می دونم اما
Text Colorبرای بودن باید تلاش کرد
این بودن بهانه نمی خواد اگه زنده ای
پس باش ، مثل یه گل که با چه ابهتی جلوه گری می کنه
مهم نیست کسی اون رو ببینه یا نه
مهم اینه که اون خودش رو گل میدونه وبودنش رو قبول داره
پس بودنت رو قبول داشته باش تا گرمای عشقت حس بشه،گره گشایی دستات جلوه کنه
قدمات با بی تابی به سوی آرزوها برن وتا هستی دنیا به بودنت بنازه